مرحوم حبیب مرادی معروف به حبیب شطی
از آزادگان اول جنگ بود گه یکسال زودتر از بقیه به دلیل مشکلات ستون فقرات آزاد شد/
یادش بخیر و جهت آمرزش و شادی روحش فاتحه مع الصلوات
روزی خاطره تعریف می کرد که: وقتی اسیر شدم و ما را آورند پشت خط یکی از افسران عراقی من را شنا خت و گفت تو قبلا هم اسیر شده بودی و ما بخاطر مشکل ستون فقرات و غیره آزادت کردیم و حالا باید اعدا مت کنیم!!!!! من هم گفتم اشتباه میکنی(البته ظاهر ایشان بخاطر مشکلات کمد و ستون فقرات کامل یکتا بود و غیر قابل انکار) و گفت من می رم مدارک بیاورم تا تو را بدادگاه صحرایی و … بفرستم و من هم شروع به دعا کردم و وقتی شخص بیرون رفت ناگهان هلی کوپترهای ایرانی آمدند و چنیدن راکت پرتاب کردند و همه چیز به هم خورد و سریع ما را به عقب فرستاند و موضوع ختم بخیرشد/
اگر میخواهید فقط این صفحه را برای دوستان ارسال کنید؛ لینک کوتاه زیر را کپی کنید: